بیچاره صندلی های کافه...
میدانند آخر داستان که برسد تنها میمانند...!
میدانند آخرش یک روز خاکستر میشوند...
میدانند یک روز باید بنشینند بشنوند داستانی را که به جدایی میرسد...!
اما این صندلی ها هنوز ایستاده اند...
بیچاره ها !
نمیدانم آخر به چه امیدی هنوز ایستاده اند؟
نظرات شما عزیزان:
|